یادمان باشد که . . . (جملات پر مغر و طلایی)
یادمان باشد که : او که زیر سایه ی دیگری راه می رود ، خودش سایه ای ندارد .
یادمان باشد که : هرروز باید تمرین کرد دل کندن از زندگی را .
یادمان باشد که : زخم نیست آنچه درد می آورد ، عفونت است .
یادمان باشد که :در حرکت همیشه افق های تازه هست .
یادمان باشد که : دست به کاری نزنم که نتوانم آنرا برای دیگران ! تعریف کنم .
یادمان باشد که : آنها که دوستشان می دارم می توانند دوستم نداشته باشند .
یادمان باشد که : حرف های کهنه از دل کهنه بر می آیند ، یادمان باشد که که دلی نو بخرم .
یادمان باشد که : فرار راه به دخمه ای می برد برای پنهان شدن نه آزادی .
یادمان باشد که : باور هایم شاید دروغ باشند .
یادمان باشد که : لبخندم را توى آیینه جا نگذارم .
یادمان باشد که : آرزوهای انجام نیافته دست زندگی را گرفته اند و او را راه می برند .
یادمان باشد که : لزومی ندارد همانقدر که تو برای من عزیزی ، من هم برایت عزیز باشم .
یادمان باشد که : محبتی که به دیگری می کنم ارضای نیاز به نمایش گذاشتن مهر خودم نباشد .
یادمان باشد که : برای دیدن باید نگاه کرد ، نه نگاه !
یادمان باشد که : اندک است تنهایی من در مقایسه با تنهایی خورشید .
یادمان باشد که : دلخوشی ها هیچکدام ماندگار نیستند .
یادمان باشد که : تا وقتی اوضاع بدتر نشده ! یعنی همه چیز رو به راه است .
یادمان باشد که : هوشیاری یعنی زیستن با لحظه ها .
یادمان باشد که : آرامش جایی فراتر از ما نیست .
یادمان باشد که : من تنها نیستم ما یک جمعیتیم که تنهائیم .